
زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایست،مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیباست،مثل زیبایی یک غنچه ی ناز
زندگی تک تک این ساعتهاست،زندگی چرخش این عقربه هاست
زندگی راز دل مادر من،زندگی پینه ی دست پدر است
زندگی مثل زمان در گذر است
زندگی آب روانی است روان میگذرد..
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد.
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده
نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار
من نمی دانم
که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.عشق را، زیر باران باید جست.
زیر باران باید بازی کرد.زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی ،زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.